بدون عنوان
مشغول ظرف شستن بودم دستتو به كمرت زده بودي و پاتو رو اون پات كنار آشپزخونه وايسادي و با جديت تمام گفتي: "مامان چرا اسباب بازي هاي منو جمع كردي؟" هنوز محو اون جذبه ات هستم گلم. 26/فروردين/95 رفته بوديم حمام. شير آب رو باز گذاشتم تا آب سردش بره و آب داغ شه. يهو بهم گفتي: "مامان آب داره پر رنگ مي شه"!!!!!! فروردين 95 مدتي است علاقه زيادي به گفتنكلمات: كلا"، اصلا"، فعلا" و.... از اين قبيل كلمات داري. تلفظ اين كلمات در جمله هاي كاربرديت خيلي جذابه. قربون زبون شيرينت برم ماهم. ديشب بابا رختخوابتو اشغال كرده بود و همينطور مشغول تماشاي تلويزيون بود. با كلي خجالت به من گفتي: "مامان، به ...
نویسنده :
مامان
13:31